وبسایت رسمی تیم دانـــشـــکار با آدرس daneshkar.org رونمایی شد.
شما دوستان عزیز از طریق پیوند ایجاد شده در وبلاگ، امکان دسترسی به این وبسایت را خواهید داشت.
شبکه اجتماعی سازمانی توسط پرسنل برای انجام طیف گستردهای از اهداف نظیر پرسیدن سوال از شبکه خبرگی، گرفتن پشتیبانی، حتی تشریک مساعی و مشکلات با همکاران استفاده میشوند. آنها نیز به طور فزاینده، به منظور ارتقاء عملکرد سازمانی و به اشتراک گذاری دانش مفید بوده و به دلیل شدت توزیع شدگی و شبکهای شدن سازمانی، چالش تسهیم دانش در زمان و مکان سازمانی را کاهش میدهند (مارویک و الیسون )
شبکههای اجتماعی سازمانی فرصتی برای تحکیم و یکپارچگی
ابزارهای مختلف سازمانی نظیر شبکههای داخلی، پورتال و ویکیها به یک پلت فرم و
بستر واحد فراهم نموده و در نتیجه صرفهجویی در هزینهها را ایجاد و سردرگمی
کانالها را کاهش داده است. پرسنل سازمان مجبور به استفاده از سیستمهای مختلف در
گردش کار خود نبوده، و سازمان و پرسنل قادر هستند که تمامی تلاشها و تجارب خود را در قالب این سیستم
یکپارچه، تسهیم نمایند. شبکههای اجتماعی
سازمانی علاوه بر ایجاد امکان دسترسی
و برقراری ارتباط میان پرسنل درون مرزهای
سازمانی، دسترسی و ارتباط با شرکای خارجی سازمان را در راستای همسوسازی بین کسب و
کار در سراسر سازمان ایجاد مینمایند.
Enterprise Social Network
نرمافزارهای اجتماعی، تبادل دانش داخل و بین سازمانها را متحول ساختهاند. این مورد ادعایی است که مشاوران و شرکتهای توسعهدهنده نرمافزارهای اجتماعی مطرح مینمایند. این مقوله به عنوان یکی از زمینههای تحقیقاتی آینده در زمینهی مدیریت دانش که میتواند تأثیر بسیار زیادی بر عملکرد سازمانها داشته باشد در نظر گرفته شده است. تعداد بسیار زیادی از نرمافزارهای اجتماعی در سالهای گذشته در زمینه مدیریت دانش مورد استفاده قرار گرفتهاند. میکروبلاگهای درون و بین سازمانی، شبکههای اجتماعی، و ویکیهای سازمانی مثالهایی از این دست میباشند. یکی از دلایل اصلی استفاده از نرمافزارهای اجتماعی قابلیت آنها در ترمیم شکاف بین جهتگیریهای تکنولوژیمحور و انسانمحور مدیریت دانش است. یکی از مشکلات عمده، انتخاب ابزار مناسب بر اساس اهداف و فرآیندها بوده و جهت مقایسه تعدادی از نرمافزارهای اجتماعی، موانع اصلی و فعالیتهای دانشی مرتبط با هرکدام در یک جدول بیان میگردد.
بر اساس مطالعات ژنگ و همکاران، اخیرا نرمافزارهای اجتماعی در سازمانهای متنوعی به عنوان ابزاری برای مدیریت دانش و همکاری مورد استفاده قرارگرفته است، اما موانعی نیز در راه استفاده از این نرمافزارها ظاهر گردیده است. در حالیکه نرمافزارهای اجتماعی به طور مکرر مورد استفاده قرار میگیرند، اما تعریف واحدی که مورد توافق همگان باشد، برای آنها وجود ندارند. یکی از راههای تعریف نرمافزارهای اجتماعی، قابلیت آنها در همکاریهای متقابل، مدیریت محتوا و قرار گرفتن در شبکهای با سایرین بوده که موجب عضویت کاربران در گروههایی میشود که فرد را در دستیابی به اهدافش یاری میدهد.
فناوریهای اجتماعی متعهد به ارائه خدمت به طیف وسیعی از نیازهای سازمانی است. در حالی که برخی از آن نیازها، مانند کاهش ایمیل و مدیریت پروژه ها، در حقیقت تاکتیکی بوده، برخی دیگر دارای پیامدهای استراتژیک سازمانی است. ارزش کلیدی فناوریهای اجتماعی در توانایی برای رسیدگی به نیازهای سازمانی خاص، مانند کاهش سفر، کسب و به اشتراک گذاشتن دانش و مدیریت پروژه نهفته است. از سوی دیگر، علاقه به پرداختن به سطح بالای بسیاری از مسائل سازمانی، از جمله نوآوری به صورت تقریبی در یک چهارم از سازمانهای مورد مطالعه وجود دارد.
در تصویر زیر، اولویت بندی استفاده از فناوری اجتماعی در سازمان بر اساس رفع نیاز و خدمت ارائه شده، قابل مشاهده است. همانطور که ملاحظه می فرمایید، فناوری اجتماعی در جهت تسریع و تسهیل فرایندهایی نظیر اکتساب، توسعه و تسهیم دانش، تعاملات میان فردی و میان گروهی،به اشتراک گذاری بهترین تجارب، خبره یابی و نهایتا ایجاد و بهبود کیفی انجمن های سازمانی کمک شایانی می نماید.
یکی از ابعاد مهم مدیریت دانش که در تمامی مدلهای مطرح دنیا و بومی، ارائه شده است؛ بعد فناوری آن است. کلمه سیستم در این قسمت به بستر نرمافزاری ایجاد شده جهت مدیریت نمودن دانش سازمانی، از مرحله شناسایی تا نگاهداری و استفاده از آن اشاره دارد. برای چند دهه، هر دو گروه محققان سیستمهای اطلاعاتی و پژوهشگران متمرکز بر یک کلاس از سیستمهای اطلاعاتی، از سیستم مدیریت دانش به عنوان حامی جریان اطلاعات از طریق سازمان اشاره نمودهاند. سیستم مدیریت دانش یک گونه تخصصی از فناوری ارتباطات و اطلاعات و در حال توسعه، جهت حمایت و افزایش فرایندهای سازمانی خلق دانش، ذخیرهسازی / بازیابی، انتقال، و برنامههای آن میباشد.
تا به امروز، انواع مختلف سیستمهای مدیریت دانش در زمینههای سازمانی پیاده شده است. انواع خاصی از سیستمها مانند سیستم های اطلاعات اجرایی (EIS) ، مخازن دانش و سیستمهای جایگزین تخصص نمونههای برجسته میباشد. فیتز جرالد(1992) معتقد است، در نیمه دوم از دهه 1980، EIS در بسیاری از سازمانها به لطف پیشرفتهای تکنولوژیک مانند معماری کلاینت سرور، شبکههای کامپیوتری مقرون به صرفه، رابطهای گرافیکی کاربر و مدلسازی دادههای چند بعدی، به امری عادی تبدیل شد. به طور عام، EIS به عنوان سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری داده محور بوده که گزارشهایی را به مدیریت ارائه مینماید.
مخازن دانش به طور عمده برای توانمند نمودن سازمان جهت یادآوری آنچه که قبلا انجام شده بود و ذخیره نتایج یادگیری برای استفاده در آینده، توسعه داده شد. این سیستمها؛ اطلاعات از جمله مهارتهای فعلی و یا سایر دانش انباشته شده در مورد افراد را در یک سیستم اطلاعات پایه ذخیره مینمود. آنها محدودهای از انبار دادههای ساده تا اشکال دیگر از پایگاه داده متن مانند Lotus Notes را شامل میشدند.
میبوری و همکاران در مطالعات خود تعریف مینماید که در دسته یا کلاس دیگری از سیستمهای مدیریت دانش، سیستم بیشتر یک رویکرد اتماعی داشته و توانایی اتصال افراد به یکدیگر را دارا میباشد. این سیستمهای توصیهای، به طور معمول ذخیره اطلاعات شخصی در مورد اعضای مختلف سازمانی و ارتباط مردم بر اساس الگوریتمهای دامنه خاص را امکان پذیر مینماید. برخی از برنامههای کاربردی توصیهای، یک گام جلوتر رفته و هم اکنون امکان کاوش اطلاعات شخصی از منابع مانند ایمیل و یا اسناد سازمانی را ایجاد مینمایند. مشکل اصلی با این سیستمها، نگاهداری موتورهای جستجوی انباره با اطلاعات به روز است. علاوه بر این، چگونگی مشخص نمودن افراد، مهارتها و تخصصها یک سوال باز و بی پاسخ است.
مدل بلوغ مدیریت دانش ارائه شده از جانب مرکز بهره وری و کیفیت امریکا، یکی از معتبر ترین مدل ها در این حوزه می باشد که همانند نقشه راهی جامع سازمان را از اولین گام ها ی پیاده سازی مدیریت دانش تا سطوح عالی و دستیابی به نتایج مدنظر، راهنمایی و همراهی می نماید.
خلاصه ای از مدل بلوغ در قالب نمودار زیر قابل مشاهده است.